I miss you
Uoyssimi
دلم برایت تنگ شده است. دیگر چیزی برایم نمانده است. جز خواری. خوار گشتهام و گذشته زیبا دیگر تکرار نخواهد شد
ساعت ۱۲:۲۱ است
و دلتنگی.........
متن بالا ترکیبی از دو متن است. بخش انگلیسی در روزی نوشته شد که سعی کردم به صورت رمز برایت پیام را بفرستم. و باقی آن هم مربوط به چندین روز پیش است. امیدوارم خدا کمکم کند که .... که چی؟
هرچه که بیشتر از عمرش کاسته میشود او بیشتر به شباهت متضادها پی میبرد و دلایل تلاشهایش محوتر و مسخرهتر میشود. کمکم دیگر برگمان و بلاتار و لینچ و تقوایی و بیضایی و کیمیایی برایش فرق چندانی ندارند. دیگر تفاوتی بین استقلال و پرسپولیس و رئال و بارسا و یووه و اینتر و دورتموند و بایرن و چلسی و منچستر و لیورپول و سیتی قائل نیست. سفر به انتهای شب و جز از کل و اتحادیه ابلهان و عقاید یک دلقک و پیرمرد و دریا و برق نقرهای و تام سایر و شازده کوچول
تکراری بودن با تکرار فرق میکند ما هر روز ببخشید هر بیست و چهار ساعت یک روز و یک شب را میبینیم ولی آیا برای همه یکسان است پس زندگی خودش یک تکرار است مثل تکرار فصل ها پاییز زمستان بهار تابستان اینها همه تکرار اند اما تکراری بودنشان به شرایط بستگی دارد و به شما پس بیاییم هر روز برای یک دقیقه تکراری نباشیم مثل واژه هایی که تکراری اند اما هر بار باتوجه به آدم و اون شرایطی که واژ ها درون آن شناور اند احساس ما به آنها فرق میکند.
میترسم… خیلی هم میترسم…
از این غبارآلودِ رو به روم میترسم…
از نرسیدن و داغِ پشتِ داغ میترسم…
از حسرت میترسم…
از گذشته و حال و آینده میترسم…
از آخرین باری که از ته دل خندیدم و ماضی خیلی بعید بوده میترسم…
از این جنون و گرداب هایل میترسم…
از این حیرونی و ویرونی و خودِ ترس میترسم…
از این بغض بی سرانجام و دو پای ناتوان میترسم…
از سنگینی نگاه و پچ پچ عوام میترسم…
از این ابرهای تیره و تار… از سیل میترسم…
از تکرار پشت تکرار… تکرار… تکرار… و
هر روز منتظرم که شاید در جایی ببینمت
هر زمان منتظرم که شاید تلفنم زنگ بزند و تو منتظر جواب من باشی
این ماجرا هر روز تکرار میشود
مانند تکرار تنهایی ام ، تکرار درد هایم ، تکرار هجوم افکار ناراحت کننده و...
اما آرامش من در همان افکاری است که تو در آن ها هستی
گاهی وقت ها فکر میکنم که در کنار تو هستم و آرامشی خاص تمام وجودم را میگیرد اما زمانی که به خودم میایم و میبینم که در کنارم نیستی انگار کوه درد بر سرم آوار میشود
به امید روزی که ببینمت و اطمی
تکرار، عبارتی است که برای شمارش تعداد هر تمرین در بدنسازی از آن استفاده میشود.
به انجام کامل یک حرکت تمرینی، یک تکرار میگویند. مثلا در حرکت جلو بازو، هنگامی که وزنه را بالا کشیدید، سپس دوباره دستانتان را باز کردید و به حالت اول تمرین برگشتید، یک تکرار کامل را انجام دادهاید.
مجموعهای از تکرارها، یک ست را تشکیل میدهند. بعنوان مثال، هر ۱۰ تکرار میتواند یک ست تلقی شود. شما میتوانید بگویید «من ۲ ست پرس سینه رفتم، و در هر ست، ۱۰ تکرار».
مثل تکرار یک لبخند در آیینه...مثل تکرار موج های دریا...مثل تکرار طلوع هر روزه ی خورشید...
تو در تکراری...تو در چرخشی...تو جاری در لحظه هایی...
آرام و همیشگی...مهم و لازم...زیبا و دل انگیز...
تو...ای آفتاب پشت آفتاب...ای ماه پشت ماه...ای دورِ نزدیک...ای نزدیکِ دور...
اینجا کسی دلش تنگِ نگاهت است...
هویت پارت سومهرطایفه ای زمن گمانی دارد
من زان خودم چنان که هستم هستم
خیام
مائیم که از باده ی بی جام خوشیم
هرصبح منوریم وهرشام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بی هیچ سرانجام خوشیم
مولانا
چند روزه فقط دارم باهمین دوبیت زندگی میکنم، مدام تکرار میکنم تکرار تکرار تکرار...
روح م درد می کند....هر چه می بینم و می شنوم می شوم درد....زخم می شود بر روح م...زخمی عمیق....هر چه نزدیک تر می شوم به آخر...انگار این قصه تکرار همان قصه ی قبلی بود....تکرار و تکرار و تکرار....
قبل تر ها فکر می کردم اگر ختم صلوات م برسد به هزارمینش اجابت می شود دعایم....خداهه این با تو بوداااااا
دلم پیش مهربانی های خانوم جان مانده....انگار دیگر آرام گرفته و دلتنگ پسر کوچکش نیست.....
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی یه پنگوئن عاشق یه پنگوئن دیگه ای میشه
کل ساحل رو میگرده و قشنگترین سنگ رو انتخاب میکنه ،
اون رو واسه جفت ماده میبره ، اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول کرد جفت هم میشن؛
ولی اگر قبول نکرد پنگوئن نر احساس میکنه سنگی که پـٓیــدا کرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو میبره زیر آب لای مرجانها میندازه تا دیگه هیچ پنگوئنی
اشتباه اونو تکرار نکنه و نا امید نشه .
اما ما هی اشتباهات خودمون رو تکرار ، تکرار ، تکرار و به دیگران ه
تمرین و تکرار بهای به دست آوردن مهارت است. چیزی را که مدام و مرتب تکرار می کنید به صورت یک عادت جدید ذهنی و عملی در می آید.رشد فکری و احساس رضایت و خشنودی نتیجه کنار گذاشتن عادت های گذشته و جایگزین کردن تمرین ها و عادت های جدید است.شما میتوانید رویکردها، توانایی ها و کیفیات خوشبختی و موفقیت را در خود بپرورانید، به این صورت که قوانین موفقیت را آن قدر برای خود تکرار کنید تا جزئی از شخصیت تان شوند.برایان تریسی
بعضی چیزها هیچ وقت دوباره تکرار نمیشوند .بعضی اتفاقا ، بعضی مزه ها ، بعضی بوها ، بعضی حس ها ، بعضی آدمها و ..... .اصلا شاید شیرینیشان به همین تکرار نشدن باشد . بعضی ها را فقط باید از کنارشان به آرامی رد شد ، بعضی ها را به راحتی میتوان به بهای ناچیزی خرید ، بعضی ها را باید فراموش کرد ، بعضی ها را باید کلا ندید ، بعضی ها را باید فقط اندکی شناخت و هر چه کمتر بهتر و فقط از دور زیبا هستند، بعضی ها را صد بار ببینی در ذهن نمی مانند ولی بعضی ها را یک بار بب
ست، عبارتی است که برای شمارش تعداد هر تمرین در بدنسازی از آن استفاده میشود.
هر ست، شامل مجموعهای از تکرارهاست. بعنوان مثال، هر ۱۰ تکرار میتواند یک ست تلقی شود. شما میتوانید بگویید «من ۲ ست پرس سینه رفتم، و در هر ست، ۱۰ تکرار». این بدین معنی است که شما ۱۰ پرس سینهی متوالی رفتهاید، سپس استراحت کرده و دوباره ۱۰ پرس سینهی دیگر را تکرار کردهاید.
کسی مرا بیدار نخواهد کرد... اگر بخوابم و خودم را بیدار نکنم،
کسی مرا نخواهد ساخت... اگر آوار شوم و خودم را نسازم،
کسی مرا آرام نخواهد کرد... اگر بهم بریزم و خودم را آرام
نکنم،
کسی نوشته هایم را نخواهد خواند... اگر بنویسم و خودم
نخوانم،
کسی زخم هایم را نخواهد بست... اگر زخمی شوم و خودم زخم
هایم را نبندم،
کسی مرا درک نخواهد کرد... اگر بفهمم و خودم را درک نکنم،
کسی با من حرف نخواهد زد... اگر تنها باشم و با خودم حرف
نزنم،
کسی مرا جمع نخواهد کرد... اگر از هم ب
«متخصصان علوم کیفری و جرم شناسی اذعان می دارند که اگر طفل یا جوان تحت تأثیر عوامل اجتماعی مرتکب جرم شده باشد، سپردن او به والدین یا سرپرست قانونی بدون مراقبت و راهنمایی، تأثیری در تربیت طفل نداشته و از تکرار جرم پیشگیری نخواهد کرد. به منظور عادت دادن طفل به زندگی عادی اجتماعی و…
ادامه مطلب
گاهی از صفحه های زندگی هیچ نمیفهمیخالیِ خالی در عین سیاهی..هی ورق میزنی هی صفحه های تکراری و تکراریسیاهی پشت سیاهیبدبیاری پشت بدبیاریمثل زنی که کتاب بودعشق بودولی از وقتی عشق شد جرمزن شد مجرمسیاه شدمحو شدکسی او را ندیدیا دید فقط زن بودنش راو او تکرار میشدو زن ها تکرار میشوندهمینطور ادامه پیدا میکندخیلی ها از این ها توقع عشق دارندولی اینها آنقدر تکرار شدندورقهایشان خورده پیدا کردهکه گوشه های این کتاب جمع شدهیکجوری خمیده و محکمگوشه ی کتاب
خویش را باور کنهیچکس جز تو نخواهد آمدهیچکس بر در این خانه نخواهد کوبیدشعله ی روشن این خانه تو باید باشیهیچکس چون تو نخواهد تابیدچشمه ی جاری این دشت تو باید باشیهیچکس چون تو نخواهد جوشیدسرو آزاده ی این باغ تو باید باشیهیچکس چون تو نخواهد روییدباز کن پنجره صبح آمده استدر ِ این خانه ی رخوت بگشایباز هم منتظری؟!هیچکس بر در این خانه نخواهد کوبیدو نمی گوید برخیز که صبح است، بهار آمده استخانه خلوت تر از آن است که میپنداریسایه سنگین تر از آن است که
مثلا من نشستم کنارِ یه حوضِ پُر از ماهی، یا یه محوطهی پُر از سگِ دستآموز، یا بالاسرِ قفسِ مُرغها. بعد برای ماهی ها یه مُشت کاغذ میریزم روی آب. ماهیها هجوم میآورند. مزهمزه میکنند. به مذاقشان خوش نمیآید و میروند. و من از این بازی، کِیف میکنم و باز یه مُشت کاغذ دیگه، و باز هجوم ماهیها و باز مزهمزه و باز میروند.
یا برای سگها پوستِ خربزه میاندازم و خیلی مودب تشریف میآورند و بو میکشند و متعجب به من نگاه میکنند و زیر لب چیزی میگویند
دانلود آهنگ جدید حجت اشرف زاده با عنوان ماه بی تکرار من
برای اولین بار در بلاگ تونز | دانلود آهنگ شنیدنی و احساسی حجت اشرف زاده به نام ماه بی تکرار به همراه تکست و برترین کیفیت ممکن
Download Exclusive Music By : « Hojat Ashrafzadeh – Mahe Bi Tekrar » With Best Quality , Direct Links And Lyrics
ادامه مطلب
میخواستم برایت بنویسم دوستت دارم!بنویسم نبودنت دارد نابودم میکنددارد مثل موریانه میخوردمدارد تمامم میکند!میخواستم برایت بنویسم این روزها بی تو نمی گذرد،بیتو اصلا هیچ چیز نمی گذرد،برمیگردد به عقب و جایی میان بودن هایت مکث می کند.بعد می رود روی دور تکرار و هر روز تکرار میشودو تکرار می شودو تکرار می شود!آنقدر که فکر میکنم هستیبا تو میخندم،با تو میرقصم،با تو خاطره میسازم...میخواستم برایت بنویسمرفتنت رفتن تو نبودتو مرا هم با خودت بردی”م
فصل ششم فرار از زندان در سال ۲۰۲۰ پخش نخواهد شد
ونتورت میلر ستارهی سریال فرار از زندان (Prison Break) میگوید فصل ششم این سریال به این زودیها و در سال ۲۰۲۰ پخش نخواهد شد. این سریال در اصل با پنج فصل و بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ از شبکه FOX پخش شده بود، تا اینکه در سال ۲۰۱۷ فصل پنجم آن ساخته و در ماه آوریل پخش شد.
دانلود رمان تخیلی
سازندگان کشتی تایتانیک بر این باور بودند که حتی خدا هم قادر به غرق کردن آن نخواهد بود اما برای غرق کردن تایتانیک نیازی به خدا نبود زیرا یک کوه یخی برای غرق کردن آن کافی شد.
به تصویر توجه کنید دانلود رمان تخیلی
این یکی از بزرگترین تجمع های حزب نازیست که در اوج قدرت هیتلر برگزار شد گفته شده که مردم آلمان و اروپا بعد از برگزاری این تجمع مدام این جمله را تکرار می کردند حتی خدا هم قادر به نابودی هیتلر نخواهد بود.
اما برای نابود
میخوام بذارم همه روزای خوب و خاطره های خوب، همونطوری که هستن بمونن.
مثلا دیگه نمیخوام برگردم به اون جایی که یه روزی خیلی بهم خوش گذشته، یا نمیخوام سعی کنم که بازم با همون آدما، همونجا، همون شکلی دوباره خوشحال باشم.
بنظرم اگه سعی کنی دوباره اون حس و حال و تکرار کنی، دیگه هیچوقت خاص نمیمونه واست.
میخوام همه روزا و حس و حالا و حتی آدما خاص بمونن. نمیخوام تکرار کنم. میذارم همون شکلی بمونه و رد میشم ازش.
یکجایی هست که انسان از حیوان بیشتر میفهمد، و آن این است: تشخیص راه درست از غلط...اما یکجای مهمتر هست که حیوان از انسان بیشتر میفهمد، و آن اینکه حیوان راه اشتباه را دوباره تکرار نمیکند، اما انسان دچار تکرار اشتباه میشود.برای همین است که حیوانات تاریخ ندارند، اما انسانها با تکرار اشتباهاتشان تاریخ را میسازند..
به راستی حرف زیبایی است چرا این قدر بعضی از انسان ها به خود می بالند اما هیچ فهم ندارند که بعضی از جانوران قابل خور
حال که تمام شده است
حال که بیرون آمدم از این تکرار تکراری
دلتنگ ابتدایش هستم
آن روزهای سخت
آمدن تو
شروع کار
نفرین هایی به زندگی
اما دلخوش به بودن تو
حتی روزهای رفتنت
حتی روزهای سخت تر
دلتنگم
کاش میشد همیشه در آن حلقه تکرار میماندم...
ای کاش ...
تولید محتوا در تبریز بهترین و تخصصی ترین متون و تولید محتوا جهت درج در سایت های معتبر شرکت های تولیدی و صنعتی توسط کارشناس برتر هادی لطفی نژاد قابلیت ارائه متن تا دو هزار کلمه و کاملا غیر قابل تکرارمتون تولید محتوا کاملا تخصصی و منحصر به فرد بوده و برای هیچ شرکت دیگری تکرار نخواهد شد . تولید محتوا بر اصل سئو سایت بوده و رعایت نکات فنی جهت افزایش رتبه سایت در تمامی متون تولید محتوا رعایت میگردد . ارائه تولید محتوا در زمانبندی های ادواری جهت
روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو سن و سال توئه فکر میکنه همیشه براش پیش مییاد... باید ده پونزده سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده... که حالِت با چیز دیگهای خوب نمیشه... عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه...
چند تکنیک برای تغییر ترس و باورهای ضمیر ناخودآگاه
حال در اینجا می خواهم برایتان چند تکنیک برای تغییر دادن ترس و باورهای ضمیر ناخودآگاه به گویم:
تکرار جملات تاکیدی؛ جمله ای مخالف با برداشت و باورهای مخرب قدیمی انسان، مثلا تکرار جمله دنیا سرشار از برکت و فراوانی است. درمقابل باور به کمبود و فقر . تعداد دفعات این تکرار دارای اهمیت بوده و بهتر است صدها بار در روز تکرار شود.
میتونید این مطلب رو از اینجا بخونید.
اینستاگرام هوپوکست و اینستاگرام
مشاوره
10 جمله تاثیر گذار از کتاب “امسال تکرار نخواهد شد " نوشته دارن هاردی
1- قبل از هر کاری, اهدافتان را تنظیم کنید.
۲- تنها زمانی که برای خود یک هدف در افق و دور دست قرار دهید, می توانید با سرعت و در مسیر مستقیم به سوی هدفتان حرکت کنید.
۳- اهداف بزرگ خود را به اجزای کوچک تر تقسیم کرده, سپس برای دستیابی به آن ها تلاش کنید.
۴- زمانی که دلیل تان به اندازه کافی بزرگ باشد, قادر به انجام هر کاری هستید.
۵- زمانی که به اندازه کافی انگیزه دارید تا از مشکلات ر
فکر میکنم فمینیسم از یک عصبانیت نشات گرفته، عصبانیت زنانه، در برابر ظلم های مردانه. انسان در عصبانیت نمیتواند تصمیمات را به درستی بگیرد یا حتی به درستی از خودش دفاع کند، این میشود که زنان با نام فمینیسم به بهانه ی احقاق حقوق شان میروند دنبال کارهای احمقانه که مصداق هایش در این مقال نمیگنجد .
زنی با مادر تماس گرفته ! شوهر ۳۰ ساله اش با زنی ۴۰ ساله ریخته اند روی هم! از مادر میخواهد به او یک مشاور معرفی کند.عصبانی میشوم ، میگویم مشاور ؟! باید
فکر میکنم فمینیسم از یک عصبانیت نشات گرفته، عصبانیت زنانه، در برابر ظلم های مردانه. انسان در عصبانیت نمیتواند تصمیمات را به درستی بگیرد یا حتی به درستی از خودش دفاع کند، این میشود که زنان با نام فمینیسم به بهانه ی احقاق حقوق شان میروند دنبال کارهای احمقانه که مصداق هایش در این مقال نمیگنجد .
زنی با مادر تماس گرفته ! شوهر ۳۰ ساله اش با زنی ۴۰ ساله ریخته اند روی هم! از مادر میخواهد به او یک مشاور معرفی کند.عصبانی میشوم ، میگویم مشاور ؟! باید
فرقی نداره چقد حرف داشته باشی وقتی می دونی گوشی نیست که بخواد بشنوه...ولی مهسایی...ممنونم...که بهم جرات دادی راز شبامو بگم بهت...نمیدونی حرفای نگفتنی چقد...دردناکن...چون تکرار میشن و تکرار میشن...و هربار این گرداب پایین تر میره...تیتر پست...فقط جمله ایه که تو آهنگی که گوش میدم دوست دارم...غیرتی نشو محدثه خانومم^^
میدانی؟ از من چیزی نمانده. مگر یک نفرچند بار می تواند بشکند و خرده هایش را به هم بچسباند و دوباره بشکند؟ من خسته هستم. خسته تر از این که دوباره جمع کنم خرده هایم را. ضربه ی سختی بود. عمیق بود و محکم! تا مغز استخوان دلم را شکافت.
راستش را بخواهی، فکر نمی کنم من دوباره تکرار شود. حداقل منی که انقدر عاشق میشدم. فکر نمیکنم احساسم تکرار شود. تو اما قطعا تکرار خواهی شد. دنیا پر است از ادم های مثل هم. اما احساس من به تو قطعا تکرار نشدنی بود...هست؟ نمیدا
در صورتی که پست ها، ایموجی ها و کامنت های شما بیش از حد معمول تکراری باشند، زمانی که اینستاگرام متوجه این فعالیتهای تکراری شما بشود، سریعا اقدام به بلاک کردن شما می کند و به شما اجازه پست گذاشتن و کامنت گذاری را نخواهد داد. هیچ کسی به درستی از مدت ماندن در حالت بلاک اطلاعی ندارد.
البته بر اساس گفته های کاربرانی که در این باره دارای تجربیاتی هستند، اگر پیغام Action Blocked از طرف اینستاگرام برای شما ارسال شده باشد، مابین چند ساعت تا حدود چند هفته حا
توجه:این کتاب کاملا رایگان در سایت بدون رمز قرار داده میشود
موضوعات
1-کالی لینوکس چیست؟
2-.......
3-تست نفوذ+هک
این کتاب طوری نوشته شده که یک فرد کاملا مبتدی با مطالعه و تمرین و تکرار این کتاب میتوانید با کمی تلاش مفاهیم تست و نفوذ را یاد گرفته و از آن ها برای تقویت علوم خود در این زمینه استفاده نماید.
--خواهشمند است اگر اندوخته ای از این کتاب کسب کردید در راه غیر اخلاقی استفاده نکنید--
مسئولیت هرگونه سواستفاده بر عهده خود کاربر استفاده کننده میب
قبول میکنیم که بیماری مهمان خانه ما شده قبول میکنیم که این مهمان صاحب خانه هم شده ولی درد درد هیج وقت عادی نخواهد شد درد هیچوقت مهمان نخواهد شد دارم سعی میکنم یاد بگیرم وقتی خواهرم درد میکشد آرام باشم یاد میگیرم کنارش درس بخوانم درد که میکشد بخوابم میدانم اوج نامردیست ولی چاره چیست چکار میتوانی بکنی جز تسلیم شدن به چشمانش نگاه میکنم اشک می ریزد و تو فقط میتوانی نگاه کنی و هزار بار از تو فروبریزی از ناتوانی خودت سرش را میگیرد نگاهت می کند وتو
میخوام بگم تا اونجایی که من میدونم یکی از روش های خیلی طاقتفرسای شکنجه اینه که طرف رو پیشونی طرف قطره قطره آب میریزن . اولش هیچی نیست اما بعد یه مدت جای قطره ها شروع به درد کردن میکنه . تا اینکه بعد چند ساعت هر قطره ی آبی که میریزه ، مثل یه جکش میمونه که میکوبونن تو میشونی طرف . در همین حد دردناک .
میخوام بگم بعضی از مشکلات زندگی هم مثل همین شکنجه میمونن . در واقع اگه یکی دوبار اتفاق بیوفتن شاید ناچیز باشن ، شایداگه از بیرون نگاه
سلام.
برای هیچ کسی احتمالا دلم بیشتر از برای خانواده ام تنگ نخواهد شد.وقتی به نبودشون فکر می کنم، از فشار بغض ته گلویم درد میگیره. انگار یکی گردنم را فشار بده.
وقتی نباشند، خفه میشم. اکسیژم به روحم نخواهد رسید و روحم می میرد.
بدرود.
هزارسال بعد نوزادی که حتی اسمش رو نفهمیدم به خاطر نخواهد آورد در همچین شبی،اولین تجربه ی گرفتن جفت و بریدن بندناف برای یک اینترن زنان شده بود.به یاد نخواهد آورد لحظه ی خروج جفتش رو که خون فوّاره داد و ردّش موند به یادگار روی کفش های اینترنی که لجاجت کرده و چکمه ی زایمان نپوشیده بود.
حرفی را که می خواهم بگویم ذیگری بهتر و زیباتر بیان کرده،آیا همه ی آنچه تا به حال باید گفته میشد گفته نشده ست؟آیا حرف های ما همه تکرار گفته شده ها نیست؟چه چیز جز فراموشی و بی عملی
می تواند باعث بازگویی دوباره ی حرفمهایمان شود؟چند وقت است کلام نویی نشنیده ایم؟
در جهانی که سکوت کمتر احترام برانگیز و دور از دسترس است همچنان به حرف زدنهایمان ادامه میدهیم
و ادامه میدهیم و...
متنفرم از آدم هایی که بعد از شکست تو یه رابطه سعی در جایگزین کردن دارن ...
اونقدر این موضوع باب شده و تبعات وحشتناکی داره که واقعا موندم ...
یک علت هم داره ، اون هم دوستی ها و روابط بی فکر و بی هدف و از سر تنهایی و بیکاریه !
اصلا یه عده فکر نمیکنن به روابطشون ! فقط میخوان یه دوست پسری یه دوست دختری بگیرن محض تفنن !
به هفته و ماه نمیکشه به هم میزنن میرن با یکی دیگه !
باز این چرخه تکرار میشه !
تکرار میشه!
تکرار میشه!
+خواهش میکنم ، تمنا میکنم ، برای
سلام برنامه چاپ اعداد سه رقمی بدون تکرار با سه تا حلقه تو در تو و یک دستور شرط می باشد و شما با اضافه کردن یک حلقه یا n حلقه اعداد چهار رقمی یا n رقمی بدون تکرار می توانید درست بکنید.
مثال: اعداد سه رقمی بدون تکرار را بنویسید؟
تمامی اعداد سه رقمی بجز اعداد 111، 222، 333، 444، 555، 666، 777، 888، 999
کد برنامه:
class Main {
public static void main(String[] args) {
for (int i = 0; i <= 9 ; i++) {
//حلقه اول برای چاپ اعداد صدگان
for (int j = 0; j <= 9; j++) {
//حلقه دوم برای چاپ اعد
یکی از خطرات خرید رول کفپوش با الگوی مطمئن این است که شما به اندازه کافی مواد خریداری کنید تا در واقع کل کف را بپوشانید و یک الگوی کفپوش را تهیه کنید. تعداد زیادی از مردم ، با استفاده از تصویر دقیق مربع اتاق خود ، از فرش های پهن و یا وینیل طرح دار استفاده می کنند ، فقط برای تکرار این الگوی قطره ای مخوف.
ادامه مطلب
بهار پشت زمستان بهار پشت بهاردلم گرفت از این گردش و از این تکرارنفس کشیدن وقتی که استخوان به گلونگاه کردن وقتی که در نگاهت خاراگر به شهر روی طعنه های رهگذراناگر به خانه بمانی غم در و دیوارنمانده است تو را در کنار همراهیکه دوستان تو را میخرند با دینارنه دوستان؛ صفحاتی ز هم پراکندهکه جمع کردنشان در کنار هم دشواربه صبرشان که بخوانی به جنگ مشتاق اندبه جنگشان که بخوانی نشسته اند کنارتو از رعیت خود بیمناکی و همه جارعیت است که تشویش دارد از دربار
هزارسال بعد نوزادی که حتی اسمش رو نفهمیدم به خاطر نخواهد آورد در همچین
شبی،اولین تجربه ی گرفتن جفت و بریدن بندناف برای یک اینترن زنان شده
بود.به یاد نخواهد آورد لحظه ی خروج جفتش رو که خون فوّاره داد و ردّش موند
به یادگار روی کفش های اینترنی که لجاجت کرده و چکمه ی زایمان نپوشیده
بود.
ریاضی کلاس اول با حجم زیادی که برای تدریس دارد اما توانایی بچه ها را در بعضی مواردبالا برده است . مثل شمردن اعداد به صورت ۵ تا ۵ تا یا ۱۰ تا ۱۰ تا و یا ۲ تا ۲ تا و.....برای تثبیت یادگیری در این زمینه می توانید هر روز با بازی و تکرار مداوم ، شمردن این اعداد را در ذهن بچه ها ماندگار کنید . شمردن ده تا ده تا در قرعه کشیدن برای گرگ شدن یک نفر همیشه در بازی های کودکانه کاربرد دارد : ده بیست سی چهل پنجاه شصت هفتاد هشتاد نود صد ...با همان آهنگ به خصوصش ..........
صدای باد که لای ریسه های نیمه شعبان پیچیده
صدای گنجشکان که جیغ و داد می کنند در حیاط ما و همسایه
صدایی درون مغزم که می گوید: نترس
و بوی گل های زردی که دیروز از کوه آورده ام
مورچه ای که از کنار لیوان آب به آرامی رد می شود بدون هیچ باری
و...
چقدر لحظات می توانند تکراری باشند و در عین حال بی هیچ معنای تکرار
دنیا منتظر من نخواهد ماند
باید عجله کنم
پ.ن: شنبه ی زیبایی شروع شده است. این هفته قرار است چه کارهایی بکنید؟ بسم الله
+خیلی دشت و دمن سر سبز شده،
یکی از کانال های صدا و سیما بود که یک مشاور خوش صحبت داشت درس زندگی میداد. میگفت به آدم های اطرافتان که نگاه کنید هر کدام در بعضی چیزها خوب هستند. اون رفتار ها رو بگیرید و بهش خلاقیت خودتون رو اضافه کنید و تقلید کنید، یعنی تقلید صرف نکنید بلکه خودتون هم درش نقش داشته باشید.
نشسته بودم و داشتم به خودم فکر میکردم. ادم وقتی توی یه چیزی خوب میشه توش احساس پختگی میکنه. یک حس خوب. این یک نشانه برای ماست. وقتی توی چیزی به حدی که لازمه برسیم نه تلاشی لاز
می کوش به خر ورق که خوانی تا معنی آن تمام دانی
می باش طبیب عیسوی هُش اما نه طبیب مردمی کُش
این بیت موقع درس خواندن همیشه در ذهنم تکرار میشود و بلافاصله بعدش به این فکر میکنم که چقدر سخت است واقعا. بعدش هم باز به خودم دلداری میدهم که حتما در توانم هست که در این راه قرار گرفته ام و تابه حال دوام آورده ام و به روز های خوبی که مثلا در آینده می آیند فکر میکنم. چون کسب این علم هرچقدر که سخت و خانمان برانداز (دیگه ینی خیلی سخت) باشد ارائه اش شیرین است
میبینی زمستان؟دیگر زور هیچ آفتابی به من نمیرسددیگر دستِ هیچ بهاری نمیتواند شاخههایم را لمس کنددیگر در قلهام. جایی که هیچ کس به آنجا نخواهد رسید...میبینی چهقدر بزرگ شدهام؟دیگر در هیچ تابوتی جا نمیگیرمدیگر هیچ گوری مرا نمیپذیرد...میبینی؟میبینیچه باوقار، دیگر هرگز او نخواهم بوددیگر هرگز نخواهد دانستدیگر هرگز نخواهد فهمید...میبینیکه چگونه جنون بر عقلام میخنددو نوازشِ دستهایش را از شانههایم دریغ میکند؟میبین
سراغ بال های خنده ی مرا،از برگ هایی بگیرید
که زیر پای عقاید کهنه خُرد شده اند!
من از کجا می دانستم
روی زمینی تا به این حد پست
در شبی که انکارش بزرگترین دروغ تاریخ بود
می شود پرواز کرد؟
مانده بودم بین فاصله های اجباری قرمزی
که کلماتمان را روی هر خط
هر بار غریب تر می کرد.
باورش سخت بود اما،
خیالِ مرا نبضِ نفس های تو
از هر حقیقتی واقعی تر می کرد.
کِنارِ صنوبری که سعی داشت آوازش
مرا به یاد تو بیاندازد،
فکرم، جای دیگری بود.
من تمام راه
در تکاپوی ه
همه چیز را در نه و نیم دقیقه خلاصه کرده است. بدون هیچ حرف اضافهای. آرامش قبل از طوفان. بیچارگی. حزن. آن بیپناهیِ مختوم به طوفان. طوفان. "زمانی که اهنگ خواندن کافی نبود، فریاد کشیدن... برای شنیدنت بود" و این منِ از طوفاندرآمدهی پا از زمین کندهی گمشده لابلای موجهای خروشانت. دریایی پر از نخواستنها و نتوانستنها و نشدنها و نبودنها و نیفتادنها و نرسیدنها. لانه کرده در فریادهایی سهمگین.....قله. جایی که دیگر هیچ کس به آنجا نخواهد رسید.
اولین روش رخ به رخ بهترین روش است و موثر ترین است.
چند نکته که باید در زمان آموزش به طوطی مورز نظر داشت:
1.زمان تمرین باید مشخص باشد و بهتر است در ساعات ابتدایی روز و یا انتهایی شب باشد.
2.یک کلمه را در جملات مختلف بکار ببرید.
3.پرنده را در قفس پوشیده قرار ندهید.
4.قفس را در محلی قرار دهید که خانواده را ببیند.
5.به او سوت زدن یاد ندهید.(قبل از سخن گفتن)
6.برای طوطی داستان بخوانید.
7.در لحن های مختلف با او صحبت کنید.
8.به او در هنگام گفتن کلمه ی جدید پاداش د
سلام
یه وقتایی هم هست آدم الکی غمگینه.
مثلا من امروز غمگینم، دلیلش را میدونم ولی نمیدونم باید چکار کنم که غمگین نباشم.
یه تلاش هایی انجام دادم که هنوز به نتیجه دلخواهم نرسیده.
ولی به قول حافظ:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
فکر میکنم اینجور مواقع که ما تلاشمون را کردیم و هنوز به نتیجه دلخواه نرسیدیم، بهتره کمی صبر کنیم و همه چی را به خدا بسپاریم.
خدا یه سری قوانین در این دنیا گذاشته، یکی از قوانین ا
درست وسط مکالمه ای که با دوستم داشتم
و می گفتم که من برای پیاده روی دوست دارم یکسره برم و همون مسیر رو برگردم
نه اینکه تو پارک هی چند دور بزنم یه مسیری رو. اصلا به خاطر همینه که چند وقتی
بی بهانه و با بهانه دوست دارم برم جاده سلامتی توچال، ذهنم من رو نگه داشت رو
حرفی که زدم.
ترس از تکرار در من من رو از همه ی پارک های اطراف خونه تا جاده سلامتی وامی رهاند.
تکرارگریزی انرژی بیشتر از اونی که باید، ازم نگیره؟!!!
زنگ عبرت _ تاریخ علوی
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
بی تردید تمدن اسلامی به علت قوام مبانی خود دچار فروپاشی مطلق نشده و نخواهد شد؛ اما این بدان معنا نیست که از جنبه انسانی ان ، دچار فرسایش و به اصطلاح ریزش نمی شود. حق این است که بپذیریم تمدن اسلامی نیز مانند هر تمدن دیگری در مقاطعی از تاریخ خود رویش ها و ریزش های انسانی را به خود دیده است.اما سخن در این است که چرا برخی انسان ها در تمدن اسلامی ، ریزش می کنند و از مبانی مسلمانی زاویه می گیرند؟ این
طبق چیزی که من دیدمطبق اون برداشتی که من تا اینجای زندگی داشتمجا انداختن یک چیز بد، یک راه خیلی جالب داره«تکرار»نمیدونم در مورد خوبی هم صدق میکنه یا نهیعنی اون چیز بد رو انجام میدی (تابو رو می شکنی) بعد وایمیستی مردم عکس العمل نشون بدن و خالی بشنترجیحا سعی میکنی براش یه توجیهی پیدا کنی و جواب سوالات و ابهام ها و عکس العمل ها رو بدیبعد دوباره تکرارش میکنیدوباره مثل دفعه اول عکس العمل میبینیدوباره مثل دفعه اول یک سری هاشو پاسخ میدیو دوبا
اصول اساسی یادگیریوقتی فکر می کنید موثرترین استراتژی برای شما چه خواهد بود ، اصول اساسی حافظه را فراموش نکنید:
(1) تکرار تکرار تکرار
ترفند پیدا کردن راهی برای تکرار است که برای شما جالب است. این تا حدی توسط سطح دشواری اداره می شود (خیلی آسان کسل کننده است ، بسیار دشوار است که دلسرد کننده باشد). نکته این است که فعالیتی پیدا کنید (بیش از یک ، در واقع) ، که به شما امکان می دهد از طریق تکرارهای کافی انگیزه خود را حفظ کنید تا آنها را به سمت سر خود سوق د
+ رفته بودیم کلیدر کتاب بخریم ... نامه های غلامحسین ساعدی رو دیدم اما جرئت نکردم بخرمش .. ترسیدم
دارم دوباره سمفونی مردگان می خونم ... نمیدونم چرا
+ نباید ادامه ش بدم . نه تو رو نه اون رو ... نفیسه راست می گفت ادم یکهو به خودش میاد و میبینه زندگیش شبیه مامان و خاله و عمه ش شده و با سر میره تو دیوار که چرا یه اشتباهو این همه مدت تکرار کردم؟ همونی میشی که دلت نمیخواد ، همونی که از همه راحت تره ...
می دونم بعضی چیزا تکرار نمیشن ولی ترجیح میدم جایگزینی نباش
#مادر
مادر، اسوه ی تکرار نشدنی تاریخ بشریت که مانندش، بی مانند است!
مادر، مبهم ترین واژه ی هستی است. واژه ای که عالمیان از یافتن معنی آن عاجز شدند، زیرا که واژه ها برای توصیفش نا چیز بودند!
او اسطوره ایی بود که هیچگاه شرح کامل فدا کاری هایش ثبت نگردید و صرفا خاطره شد…
ادامه مطلب
حلقهام را گذاشته بودم روی میز تحریر. توی دستش گرفته و با زبان بچگانهاش از من میپرسد "این چیه"؟ میگویم "طلا" و با خودش طلا را تکرار میکند. میگیرمش توی روشنایی و میگویم "ببین برق میزنه"، و باز با خودش تکرار میکند "برق میزنه". میگویم باید بگذارمش اینجا؛ و به کشوی میز اشاره میکنم.
میدود و بازی میکند. بعد از یک ساعت انگشتر نقرۀ همسرم را برمیدارد، میگیرد زیر نور چراغ مطالعه و میگوید "برق میزنه...طلا..." و آن را میدهد دست من و
گاهی وقت ها فکر میکنم شاید قرار باشد تکرار شود. دوباره و دوباره و دوباره...
دلم میخواهد پایان مثل اسمش باشد کاملا واقعی شاید حتی واقعی تر از یک خیال. دلم میخواهد تکرار پایان را نبینم این یعنی مرگ پایان...
شاید هم دلم میخواهد پایان هر چیز اغاز دیگری نباشد. اگر قرار باشد هیچ وقت اغاز پایان را پیدا نکند طاقت فرسا میشود نمیشود؟
فکرش را بکن تکرار یک تکرار تا چه حد میتواند زجراور باشد شاید بگویی بعضی از تکرار ها زیبا هستند اما این فرق دارد با هر چیز دی
بسماللهالرّحمنالرّحیم
" سوگند به قلم،و آنچه مینویسند! "که درون من،آتشیست از هیزم قلمهایی،که در فراقِ فریاد خشکیدهاند!آتشی که جز با تازیانه بر تنِ خستهی کاغذها،فرو نخواهد نشست...و چه باید کرد؟!آنگاه که در تقدیرِ آتشفشان،صبرِ خاموشماندن نیست...مینویسم...از نو...مینویسم،پس از "من"...در دنیایی که سنگینی گامهای مرا دیگر به دوش نخواهد کشید...در دنیایی تهی از "من"،و دنیایی،تهی از "من"...
۱.پرس سینه هالتر ۴ست. ۱۰ تکرار
۲.قفسه بالا سینه دمبل ۳ست. ۱۰تکرار
۳.پرس بالا سینه هالتر ۳ست. ۱۰تکرار
۴.پرس بالاسینه دمبل. ۴ست. ۱۰تکرار
۵.کراس اوور. ۳ست. ۱۰تکرار
__________________________________
افرادی که به دنبال حجیم کردن عظلات سینه هاشون هستن و از سینه های صاف برخوردارند این نوع تمرینات رو در هفته دو جلسه تکرار کنن با اسراحت ۳الی ۵ دقیقه ما بین هر ست برنامه ۴۵ روزس و تغذی
بچه ها رو برده بودیم ایستگاه هیجان و بعدش همراه خانواده رفتیم تونل خریددر حال گشت زدن بودیم که یه آقایی پشت سرم با صدای بلند داد زد: معصومهمنم برگشتم بی اختیارادامه داد: معصومه بابا بیا اینجاشناخته بود منو! دااائما هم این اسمو تکرار میکرد تو کل این راهروها،جوری که کل خانواده شاکی شده بودن که چرا زیاد تکرار میکنه!ولی من تا طبقه پایین تونل هم فکر میکردم این کی بود!من قبلا کجا دیده بودمش!چرا حس میکنم آشناست!تازه فهمیدم هم دانشگاهیم بود!اصلا فکر
دو شب پیش بود. نشستم به شمردن تمام آدمهایی که برایم مهمند و بیشتر از بقیه با آنها در ارتباطم. پنجتا بودند. خندهدار بود. به زحمت به تعداد انگشتان یک دستم بودند. کودکانه نامهایشان را تکرار میکردم. تکرار میکردم که ببینم چه خاطرات و روزهایی را با این آدمها گذراندهم. روزهای شیرین زیادی نبودند. غمزده بودم. به این فکر میکردم که اتاقمان در خوابگاه طبقه چهارم است. اگر شانس بیاورم فردایی درکار نخواهد بود. به جمعهای فکرکردم که تما
از جر و بحث ریزی که دیشب با علی سر انیمیشن تبلیغاتیای که ساخته بودیم داشتم، به دوتا نتیجه مهم رسیدم. یه دونهاش رو از قبل میدونستم: این که من در برخورد با بعضی آدما و رفتارهاشون، احساسی برخورد میکنم که به ضرر خودم تموم میشه آخرش.این جور مواقع میتونم چندتا کار بکنم: بنویسم برای خودم که چه حسی داشتم و.. این که فرض بکنم یه نفر دیگه این پیام رو به من داده. آیا همچنان همون حس قبلی و جواب قبلی رو بهش میدم؟ و تلاش کنم برای خودم برداشت خودم از
احتمالاً شما هم جمله که «آدم باید دلش پاک باشد» را زیاد شنیدهاید؟! و شاید خودتان هم از آن استفاده کرده باشید؟! معمولاً وقتی صحبت از دین و دینداری میشود، یکی از توجیهات و راههای فرار از تن دادن به دستور دین، این جمله است! بهعنوانمثال وقتی به کسی گفته میشود که «این چه لباسی […]
نوشته دلت پاک نخواهد ماند! اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
#مو:
خرمن موهایت را
پریشان نکن
که شانه تُرد احساس برکه
تعادل نگاه شب را
بههم می ریزد
هر تار موی تو
#اوج:
اوجِ جهل
کوتاه آمد
وقتی آفتاب علم
اوج گرفت
# تکرار:
تکرار میکنم
این را بارها
جهانم بی تو
غمی تکراری است
#آمدنت:
آمدنت را برسان
اینجا مردی
تمام شعرهایش را
نذرِ آمدنت کرده است
#هوا:
در هوای تو سپرده ام
به بغض
شعرهای سر به هوایم را
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زا
شاید وقتی جمله «کسانی که تاریخ نمیخوانند محکوم به تکرار آن هستند» را خوانده یا شنیده باشید بعد از تحسین این جمله و عباراتی بدین مضمون مخاطب چنین جملهای رو فقط و فقط مسئولین و حاکمین و منصبدارها بدانید و رد شوید و بارها و بارها در چاه تکرار تاریخ زندگانی خود بیوفتید و از ذهنتان نگذرد که تاریختان را با تمام اتفاقات خوب بدش را ثبت کنید!بار دیگر، اما مصممتر به خود یادآوری کنیم که تجربههای کوچیک و بزرگِ شکست و پیروزی را بنویسیم تا فرام
شاید وقتی جمله «کسانی که تاریخ نمیخوانند محکوم به تکرار آن هستند» رو خوانده یا شنیده باشید بعد از تحسین این جمله و عباراتی بدین مضمون مخاطب چنین جملهای رو فقط و فقط مسئولین و حاکمین و منصبدارها بدانید و رد شوید و بارها و بارها در چاله تکرار تاریخ زندگانی خود بیوفتید و از ذهنتان نگذرد که تاریختان را با تمام اتفاقات خوب بدش را ثبت کنید!بار دیگر اما مصممتر به خود یادآوری کنیم که تجربههای کوچیک و بزرگِ شکست و پیروزی را بنویسیم تا فرام
گاهی کار اشتباهی می کنی و پشیمان می شوی. شاید راه جبرانی باشد برای جبران این اشتباه. اما گاهی این اشتباه را تکرار می کنید. بارها تکرار می کنی. در این صورت چطور ممکن است راهی برای جبران اشتباه وجود داشته باشد؟
دلم می خواهد به او بگویم من را ببخشید به خاطر تکرار اشتباهم. ناراحت نباشد به خاطر ناراحتی که من برای او پیش آوردم. می دانم اشتباه می کنم. می دانم آخر هر اشتباهم به بد سرانجامی می رسد نمی دانم چرا هی تکرارش می کنم. امیدوارم او انقدر بزرگوار و
دریافت-مولانا محمد عمرعنوان: سرطان هرگز من را نخواهد کشتحجم: 130 کیلوبایتتوضیحات: داستانی واقعی از زندگی مولانا محمد عمر سربازیواقعه ای که به اوج ایمان و اعتقاد اشاره می کند.
هنگامی که پزشک معالج ایشان اعلام می کند که مولانا دچار سرطان شده اند، اما ایشان....
برای خواندن ادامه داستان بر روی «لینک-مولانا محمد عمر» کلیک کنید.
از شراب عشق نوشید.تلخ بود اما مست شد.تن داد، به عشق.
پس از آن، هر بار که مرور میکرد، تلخی را به یاد نمی آورد اما مستی را چرا.نه فقط در یاد، که در تک تک سلول هاش جریان پیدا میکرد.مستی را میگویم.اما شراب حرام بود، ممنوع بود.و او میدانست.مست میشد و توبه میکرد و دوباره مست میشد و دوباره توبه میکرد.
و این تکرار ادامه داشت.تا آن که...
نمیدانم.
پایان قصه را نمیدانم.
*منزوی ِ جان
+به روایت ِ آن چه در خواب نوشتم، با اندکی تغییر به جهت آن که حافظه یاری نمی
عنوان: با هم بودن
نویسنده: آناگاوالدا
متر جم: خجسته کیهان
ناشر: کتاب پارسه
**********************
اولین کتابی که از این نویسنده فرانسوی خوندم، "دوستش داشتم" بود. دوستش داشتم واقعیت غمناک و پر از حسرت دنیای امروز است که با اینکه خیلی ها آن را می دانند، اما باز هم تکرار و تکرار و تکرار می شود... و اما باهم بودن!
عنوان کتاب یک بار مثبت و معنایی بسیار عالی دارد که در زندگی امروز مانند یک مروارید گرانبهاست و جای آن روز به روز خالی تر می شود و حضور رسانه ها و ش
اختلال تیک
توالی آن با گذشت زمان کم و زیاد میشود و محل آن به طور تریجی از سر به سمت پاها تغییر میکند و همچنین شدت آن از خفیف تا شدید متغیر میباشد.
حملههای تیک میتواند به صورت تک تک یا گروهی باشد.
دو نوع حرکتی و صوتی تیک که در طیفی بین ساده تا پیچیده قرار دارد.
تیکهای حرکتی ساده مانند حرکت پرههای بینی، پرشهای بازو و دست و پرش شانه میباشد.
پلک زدن نیز شایع ترین شکل شروع این اختلال میباشد.
تیکهای حرکتی پیچیده اغلب آرام تر و هدف
چه زود آدم ها یادشون میره بدون همدیگه خیلی تنها میشن ...
چه زود قلب ها میشکنن...
قلب ها رو میشکنن ...
با هم قهر میکنن ...
و از هم دور میشن .
تو دلشون فقط برای خودشون موسیقی دوره می کنن...
اما نمی فهمن ...
که بدون هم هیچ هستن ...
بدون خانواده هاشون ...
بدون بعضی دوستانشون ...
و یا حتی بدون فرشته های نجاتشون .
دفتر خاطره نمینویسن هاااا !
اما همیشه تو دلهاشون اثر خاطره هایی هست که برای دوباره تکرار شدنشون جان شون رو تقدیم آنها میکنن...
آخه "بعضی آ
در دیدار اساتید: امسال راهپیمایی روز قدس مهمتر است بخاطر این کارهای خیانت باری که بعضی از دنباله های آمریکا دارند در منطقه انجام میدهند برای جا انداختن معامله قرن؛ که البته جا نخواهد افتاد و هرگز تحقق هم پیدا نخواهد کرد و حتما در این قضیه هم شکست خواهند خورد. منتها فرقش با گذشته ها این است که حالا صریحا میگویند میخواهیم مسئله فلسطین را از مسائل مطرح دنیا حذف کنیم؛ البته چنین کاری را نخواهند توانست و ناکام خواهند ماند.
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_اول
.
خوب نبودم اما بد هم نبودم
ولی تازه وارد بودم
تازه نتایج اومده بود
رتبه ام بد نشد اما واسه ی من فرقی نداشت
فقط هدفم قبول شدن دانشگاه تهران بود و تموم
رشته اش مهم نبود
هدف خاصی تو زندگی دنبال نمی کردم
اصن مگه باید هدفی باشه
زندگی همین دوروزه و تموم میشه
چرا این دوروز رو به جای شادی صرف به دست آوردن چیزایی بکنم و براشون خودکشی کنم
من مثل بقیه نیستم
هر چی بخوام دارم پس بهتره فقط لذت ببرم هر چند لذتی نیست و فقط تکرار مکرر
به اطلاع دانشجویان محترم می رساند تمامی کلاس های اینجانب روز چهارشنبه 22 اسفندماه برگزار نخواهد شد و برنامه برگزاری کلاس های جبرانی متعاقبا اعلام خواهد شد.
تاکید می گردد صرفا کلاس های روز چهارشنبه که مربوط به اینجانب می باشد برگزار نخواهد شد و سایر کلاس ها مطابق برنامه اعلام شده برگزار خواهد گردید.
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_اول
.
خوب نبودم اما بد هم نبودم
ولی تازه وارد بودم
تازه نتایج اومده بود
رتبه ام بد نشد اما واسه ی من فرقی نداشت
فقط هدفم قبول شدن دانشگاه تهران بود و تموم
رشته اش مهم نبود
هدف خاصی تو زندگی دنبال نمی کردم
اصن مگه باید هدفی باشه
زندگی همین دوروزه و تموم میشه
چرا این دوروز رو به جای شادی صرف به دست آوردن چیزایی بکنم و براشون خودکشی کنم
من مثل بقیه نیستم
هر چی بخوام دارم پس بهتره فقط لذت ببرم هر چند لذتی نیست و فقط تکرار مکرر
رهبر انقلاب:
برادران! مراقب شیطان باشیم، در بهترین حالات، شیطان میآید سراغ انسان. در وقت نماز شب که مشغول عبادتید، مشغول تضرّعید، همان وقت شیطان میآید سراغ شما. بستگی دارد که من و شما چهجور آدمی باشیم؛
یک وقت ما را وسوسه میکند بوسیلۀ عُجب،یک وقت ما را وسوسه میکند بوسیلۀ ریا،یک وقت وسوسه میکند بوسیلۀ ایجاد شک و تردید در این کاری که داریم میکنیم.
بارها عرض کردهایم این که شیطان در قرآن کریم اینهمه اسمش تکرار شده، چه اسم شیطان، چه
✅نکته طلایی پنجم: تمرین عبادت به کودک
⬅️اهمیت آموزش مسائل عبادی به فرزندان، در روایات اهل بیت علیهم السلام، توصیه و سفارش فراوان شده است، البته همراه با مهربانی و با روشهای صحیح آموزشی.⬅️امام صادق علیه السلام میفرمایند:زمانی که کودک به سن سه سالگى میرسد، هفت بار ذکر «لا اله الا الله» را تکرار کنید تا یاد بگیرد.سپس او را رها کنید تا در سن سه سال و هفت ماه و بیست روزگی، ذکر «محمد رسول الله» را هفت بار تکرار کنید.زمانی که به سن چهار سال
حقیقتا فکر میکردم ک اتفاقای جدید آدمای جدید و حس های جدید باعث میشه حس بهتری نسبت به خودمون داشته باشیم ولی بعضی وقتا یه اتفاق یه اشتباه انقدررر جلوی چشم آدم تکرار میشه نمیذاره هیچ کدوم از آدمای جدید و اتفاقای جدید رو بیینی،من فکر میکردم همینقدر ساده اس تغییر کردن،فرار کردن از گذشته ،ولی اینطوری نیست،تا زندگی زندگیه مث یه لکه خون میمونه جلوچشمات ک نمیتونی پاکش کنی،گذشته خیلی ترسناکه:/میگفت تا حالا انقدر چشماتو مالوندی و سرتو تکون دادی ت
غلامعلی عکاشه گفت: پیچ خوردگی مچ پا به مواردی اطلاق میشود که بعد از گذشت مدتی از پیچ خوردگی مچ پا و بهبود یافتن فرد، بعد از گذشت ماهها درد همچنان در ناحیه مچ باقی مانده باشد و پیچ خوردگی تکرار شود. در بسیاری از مواقع این ماندگاری درد یا تکرار پیچ خوردگی به علت شدت آسیب اولیه است.
ادامه مطلب
گاهی یک اتفاق کوچک مثل عکسی بر دیوار ذهن میخ می شود.
آدم راه می رود و یادش می افتد. می خورد، می خوابد، پیاده روی می کند،
قهوه می نوشد، کتاب می خواند و مدام آن تصویر را می بیند.
حتا موقع حرف زدن و مراوده با اطرافیان آن تصویر جلوی چشم هایش جان می گیرد.
در ذهن من تصویر او جلوی موزه بتهوون فراموش شدنی نیست.
مُدام تکرار می شود. صدایش بوی رفتن داشت.
نگاهش رنگ رفتن داشت. قدم هایش سست و آرام بودند.
حتا طرز پُک زدن به سیگارش پیاپی و کوتاه بود.
در آن لحظه م
گاهی یک اتفاق کوچک مثل عکسی بر دیوار ذهن میخ می شود. آدم راه می رود و یادش می افتد. می خورد، می خوابد، پیاده روی می کند، قهوه می نوشد، کتاب می خواند و مدام آن تصویر را می بیند. حتا موقع حرف زدن و مراوده با اطرافیان آن تصویر جلوی چشم هایش جان می گیرد. در ذهن من تصویر او جلوی موزه بتهوون فراموش شدنی نیست. مُدام تکرار می شود. صدایش بوی رفتن داشت. نگاهش رنگ رفتن داشت. قدم هایش سست و آرام بودند. حتا طرز پُک زدن به سیگارش پیاپی و کوتاه بود. در آن لحظه م
راستش اگرچه پریود آمد و حالم به وضع معمولش بازگشت اما دلم گرفته و شاید دلتنگی و دلگرفتگی از ویژگیهای معمول روانم باشد. باز دلم یکی را میخواهد، یکی دوستم بدارد و دوستش بدارم. و لعنت به این خواستهی محقق نشدنی. باید تلاش کنم خواستنیهایم را انتخاب کنم نه بدست تقدیریِ این دل بیصاحاب معلق باشم.
ولی خب فیالحال کاش یکی بود. یکی که هیچ وقت نبود و نخواهد بود. من از زندگیم راضیم اما خیالم افسار گسیخته است و این باگ زندگیست به قول آن رفیق و
کفش تنگ می تواند تمام روز آدم را جهنم کند؛ بگونه ای که تمام حواستان به پاهایتان باشد. کفش تنگ نتیجه ای جز تاول و زخم ندارد. برای این که کفشتان را گشاد کنید؛ با ما همراه باشید. یادتان باشد به جای کفش به فکر پاهایتان باشید. پاها یکی از ارگان های مهم بدن است و ناراحتی آنها بر خیلی از قسمت های بدنتان اثر می گذارد.
1- کیسه آب و فریزر
یکی از مطمئن ترین راه ها استفاده از یک پلاستیک آب و فریزر است. برای این کار پلاستیک آب شده را در کفشهایتان قرار می دهید و
این روزهای شده تکرار هر روز ...چه خبر شده تو این شهر؟...چرا همه یهو یادشون افتاده یه خانم دکتر تمام وقتی هست که میتونه کیس خوبی برای ازدواج باشه؟...رسم سردرد و تهوع بعد از هر درخواست دیگه داره برام عادی میشه...هر بار باید قبل یا بعدش بالا بیارم...مسخره است...دارم از سردرد میمیرم...قرار بود یه تابستون اروم و پر از شیطونی و جوونی رو بگذرونم تا شروع کلاسا و حالا دقیقا برعکس شده...هر روز یه استرس جدید و سر درد های بدتر...و من هنوز هم هیچ دلیلی برای ازدواج ن
امروز رفتم پیش دکتری که رو این بیماری داره کار میکنه...
برام ازمایش ژنتیک نوشت که ببینه برای مادرشدن مشکلی دارم یا نه
و گفت احتمال میده کل رودم درگیر شده باشه و دوباره کولونوسکوپی تکرار بشه
شاید تیکه برداری هم کنن
خسته شدم دیگه:'(
هنوز تهرانم
ازمایشم باید تکرار بشه
یه ازمایش دیگه نوشت میدونم این برای ژنتیک نیست و دکتر یه حدس هایی زده ولی چیزی بهم نگفت
یک اتفاق عجیب و جنون آمیز دیگر
ساعت اولین مطلبی که من در این وبلاگ نوشتم 11 و 11 دقیقه است.
این تکرار هم مصبیت زندگی من است.
ماشین را که روشن می کنم 10 و 10 دقیقه است. به مقصد که می رسم 1 و 1 دقیقه است.
ساعت را که تنظیم می کنم تا ساعت 5 صبح بیدار شوم روی گوشی پیام می آید که شما ساعت را برای 7 ساعت و 7 دقیقه دیگر تنظیم کردید!
هیمشه اینطور نیست. اما این اتفاق بیش از اندازه ای که احتمال دارد تکرار می شود. به اندازه ای که یک وقتی اطرافیان من نیز به آن توجه کرده بو
وقتی شما در مورد یک عنوانی از عناوینِ مهمّ اساسیِ انقلاب به یک نتیجهای رسیدید، این را باید تبدیل بکنید به گفتمان؛ [مثلاً] در نشریّه منتشر بکنید. تکرار بکنید، بگویید، تا گفتمان بشود. گفتمان یعنی آن فکر رایج بین مردم، مطالبهی عمومی مردم. وقتی یک چیزی مطالبهی عمومی شد و گفتمان شد، بهطور طبیعی به عمل نزدیک خواهد شد. باید اینقدر گفته بشود، استدلال بشود، تبیین بشود، تکرار بشود که بهصورت یک گفتمانِ قطعی دربیاید.
دلتنگم
برای فصلی که دیگر هرگز تکرار نخواهد شُد
برای حرفهای ساده
ی دِلِ یک عاشق
که نیاز به توضیح و تفاسیرِ طولانی برای اثباتِ عشق نباشد
برای آدمی که اثبات نخواهد؛
اثبات کند
؛
مُعجزه کند از عِشق
برای فصلی از آدمهایی که بی منت خوب بودند
برای همه ی اینهایی که نمیدانم آیا واقعا روزی و روزگاری بوده یا نه
فقط همه ی ما اینها را به گذشته های دور
..
نسبت میدهیم
دلتنگم
برای عشق
که با آن عظمت
با آن قَدَر و
آن همه بی تکرار بودن..
نبودنش تکرارِ ازلی ست
که بود
گفته بودم بی تو میمیرم ولی اینبار نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه
هرچه گویی دوستت دارم بجز تکرار نیست
خو نمیگیرم به این تکرار طوطی وار نه
تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر میکنم خواهش ولی اصرار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
میکنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
سخت میگیری به من با این ه
***قرار داده شد-در ادامه مطلب دریافت کنید-کاملا رایگان***
***این کتاب در دیگر سایت ها به قیمت35000تومان به فروش میرسد***
توجه:این کتاب کاملا رایگان در سایت بدون رمز قرار داده میشود
موضوعات
1-کالی لینوکس چیست؟
2-.......
3-تست نفوذ+هک
این کتاب طوری نوشته شده که یک فرد کاملا مبتدی با مطالعه و تمرین و تکرار این کتاب میتوانید با کمی تلاش مفاهیم تست و نفوذ را یاد گرفته و از آن ها برای تقویت علوم خود در این زمینه استفاده نماید.
--خواهشمند است اگر اندوخته ای از ا
غریبه از تو، غریبه با خودم. دور افتاده از تمامِ خود بودنم. توی پیچ ها و مسیر هایی نامربوط و جدید. توی یک رقابتِ ناخواسته کثیف، توی داستانی نانوشته سر برآورده ام و آنجا، با گیاهی معمولی چندان تفاوتی نخواهم داشت. توی این داستانِ "اهمیت نداشتن". یک جور هایی کمرنگ تر از قبل و نامرئی، قدم می زنم با کفش هایم، اگر بفهمی. خالی از حماسه روی خطی صاف، خالی از تمامِ خود بودنم. از یاد بردن خاطرات و آدم دیگری شدن، برایت همه ی اینها کافی نیست؟ کمتر مخاطب شدنت ا
Signal
یکی از ایمن ترین مسنجر های اندروید میباشد که حفظ حریم خصوصی شما را آسان می کند. به کمک این مسنجر میتوانید برای دوستان خود پیام ، عکس ، فایل و ویدئو ارسال کرده و چت گروهی ایجاد کنید. تماس صوتی رایگان و با کیفیت بالا از دیگر قابلیت های این پیام رسان میباشد. پیام های شما در سرور برنامه ذخیره نخواهد شد، به طوری که هیچ کسی قادر با مشاهده پیام های شما نخواهد بود .
نسخه android
نسخه windows
مسافر تاکسى آهسته روى شونهى راننده زد.چون میخواست ازش یه سوال بپرسه. راننده داد زد، کنترل ماشین رو از دست داد، نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس، از جدول کنار خیابون رفت بالا، نزدیک بود که چپ کنه، اما کنار یه مغازه توى پیاده رو، متوقف شد.
براى چندین ثانیه، هیچ حرفى بین راننده و مسافر رد و بدل نشد.
تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: هى مرد! دیگه هیچ وقت، این کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندى!مسافر عذرخواهى کرد و گفت: من نمیدونستم که
عهد کردم که دلم از تو نخواهد جز تو
در دلم هم هوسی پا نگذارد جز تو
مهر خاموش زدم بر لب خود با نامت
تا کسی قفل دلم را نگشاید جز تو
خسته از من شده ای لیک تو خود میدانی
تا ابد این دل من هیچ نخواهد جز تو
مرغ دل را هوسی جز تو به بستانت نیست
اندر این باغ نگاری که نشاید جز تو
عشق بر تار دلم زخمه ی بی تابی زد
گفت زین زخمه و زین تار ندارد جز تو
آن که چون من هوس عشق و کله داری کرد
در همه کون و مکان شاه نداند جز تو
عاقلی کو که کند فهمِ زبان مستان
یا بنوشد قدحی
بعد از گذراندن یک ترم، یعنی 4ماه سپری کردن با هم کلاسی های آقا و تک دختر بودن در کلاس به نتایج ذیل دست یافتم!
1)اقایان هزار سالشان که باشد هنوز هم بچه اند وانگار دانش آموز مقطع دبیرستانند و به همان شدت به سر و مغز یک دیگر میکوبند و هم دیگر را ترور شخصیتی میکنند.
2)بر عکس دختران در تعطیل و کنسل کردن کلاس ها بسیار متفق القول بوده و کافی است بگویند فلان روز کلاس نیایم..در همان دقیقه تصویب میشود که کلاس فلان روز تشکیل نخواهد شد تکرار میکنم بر عکس اکثر
ب این فکر میکنم خداوند مادر رو مظهر مهر و محبتش ب بتده ها معرفی کرده.محبت مادر چقدر عمیقه به فرزندش!اصلا به هیچ چیزی جز راحتی و منافع فرزندش فکر نمیکنه.به خودش هم اگه فکر میکنه به خاطر اینه که به خانواده و فرزندش کمک کنه.
نازنین مادر بعضی وقتها ی چیزی میگم با چنان نگاهی به من خیره میشه که عمق نگرانی و اضراب رو میتونم توش ببینم.به شدت حساس شده.عادت دارم کلمه "ولی" رو اخر جمله بیارم.ی بار پیامک دادم "تو راهم هوا صافه ولی". بلافاصله با اضطراب و ترس پی
میان کلافگی ها، کتاب های نخوانده و نیمه خوانده ی طاقچه را نگاه می کنم. بی میلم اما .. یکی را بر میدارم. که بخوانم و از یاد ببرم. که بخوانم و گم شوم لای سطور ... بار دیگر، شهری که دوست می داشتم ... به قول آن مستند ساز، بار دیگر، مردی که دوست می داشتم ... گاه به انتهای ِ صفحه ای می رسم بدون اینکه هیچ از آن صفحه فهمیده باشم. فقط خوانده ام. پیش رفته ام. تند، تیز، بد احوال. رسیده ام به نقطه ای که همه چیز زیر ِ اشک مدفون است. واژه ها می آیند و می روند. اشک که به گ
هرچیزی اما ذرهای از وزنش را بر روی شانههایت باقی میگذارد و شانه هم مثل چشم عادت میکند. با این همه خاطره و انسان و حادثه اما چرا هنوز هم چون غباری سبک در دستان باد به هر سو کشیده می شویم و از طوفانها میهراسیم. چه میخواستی از این زندگی؟ رسالتات چه بود؟ شبی برهنه آغوش برهنهاش را زیستن یا شنیدن نالههای شهوتناکاش در لحظهی ایستادن زمان و یا حتی رسیدن به سینهاش و سر غلطیده در میان پستانهایش سبی سیر گریستن و همان دم مردن؟ آه تصد
نمیتوانم بگویم از وصل شدن اینترنت خوشحال نیستم. از پاتولوژی خوشم نمیاد، فارما رو شروع نکردم و تصمیم گرفتم جزوه بخوانم و کمال گرای درونم میگوید کل ترم دست به جزوه نزدی حالا هم نزن! ولی منطقی درونم میگوید هر چه از رفرنس باید برمیبستی بستی و این اطلاعات اصلا به دردت هم نخواهد خورد و جزوه بخون نمره بگیر و به حرف های احمقانه اون گوش نکن. بله در من انگار منی در پی انکار من است.
--
آمده ام سالن مطالعه. از اینجا متنفرم. شارژ لپ تاپم تمام شد و میزم را عوض
درباره این سایت